روتولوانگیزه دهنده باب دیلن خواننده مشهور دهه 60 امریکا درگذشت

یزدفردا "فرهنگ و هنر:به اعتقاد بسیاری ازدست اندرکاران موسیقی، این سوز روتولو بود که باعث شد تا «باب دیلن» به آگاهی های سیاسی که بعدها چاشنی آثار او در دوران زندگی این خواننده در«گرینویچ ویلج» شد برسد.


«سوز روتولو»   انگیزه دهنده "باب دیلن" خواننده مشهور دهه 60 امریکا در نخستین ترانه های وی در 67سالگی درگذشت.

 

به گزارش  نشریه موسیقی رولینگ استون؛ «باب دیلن»، خواننده وحماسه سرای اسطوره ای موسیقی فولکلوریک آمریکا، سال های نخست زندگی حرفه ای خود در «گرینویچ ویلج» نیویورک را با «سوز روتولو»گذراند. زنی که تصویر او در کنار «دیلن» روی جلد یکی از معروف ترین صفحه های این خواننده به نام «دوران بی خیالی» Freewheelin' Time ابدی شده است، به دنبال یک بیماری طولانی در سن ٦٧ سالگی در «منهتن» درگذشت.


«روتولو» علاوه برتصویری که از او و «دیلن» توسط عکاسی به نام «دان هاستاین» روی صفحه چاپ شده است، انگیزه نوشتن سه ترانه عاشقانه اولیه «باب دیلن» بوده است. این ترانه ها «فکرش را نکن، همه چیزخوبه»، «فردا خیلی دیره»، «چکمه هایی با چرم اسپانیایی» هستند .


ماجراهای قطع رابطه با «سوز روتولو» نیز انگیزه نوشتن یکی از مهم ترین ترانه های تند و سوزنده باب دیلن، حماسه ای رومانتیک به نام «آوازی به سادگی دی»Ballad in Plain D شده است. به اعتقاد بسیاری ازدست اندرکاران موسیقی، این سوز روتولو بود که باعث شد تا «باب دیلن» به آگاهی های سیاسی که بعدها چاشنی آثار او در دوران زندگی این خواننده در«گرینویچ ویلج» شد برسد.


درترانه معروف Ballad in Plain D باب دیلن می سراید:

«همه چیز تمام شده است،

قبول کن و بگریز.

دهانم بسته می ماند

اشک دیدگانم را تار کرده و من

به دامان سیاه شب می گریزم

پشت سرم،

خاکسترسوخته عشق

تنها چیزی است که باقی می ماند....»


جایی دیگر دیلن می نویسد:


«پنجه باد برپنجره ام،

اطاق نمناک است...

هنوز،

کلماتی که با آن بگویم «متاسفم» را،

پیدا نکرده ام.

هرلحظه به او می اندیشم..

آیا کسی که او بعد از من خواهد یافت،

جوهر وجود گران بهایی که او است را

خواهد شناخت؟»


بعدها «سوز روتولو» داستان زندگی خود و آشنایی با «باب دیلن» را در کتابی به نام «دوران آزاده زیستن: خاطرات سال های زندگی در گرینویچ ویلج در دهه شصت میلادی» را منتشر می کند. در آن زمان منتقد ادبی روزنامه «نیویورک تایمز» داستان عشق «باب دیلن» و «سوزروتولو» را عشقی پرفرازو نشیب و نافرجام و دوران زندگی این دو با یکدیگر را، دورانی «پرآشوب» می خواند.


«سوز روتولو» در خاطرات خود از آن دوران درباره مشکلات خود با مسئله زندگی با یک شخص مطرح سخن گفته است:«گاه فکر می کردم من هم جنبه یکی از سیم های گیتار را برای او داشتم.»


در طول چند دهه گذشته، سوز روتولو کم تر درباره «باب دیلن» و رابطه خود با او صحبت می کرد. اما در سال های اخیر این وضعیت تغییر پیدا کرد. او با «مارتین اسکورسیزی»  فیلم مستندی درباره «دیلن» به نام No Direction Home صحبت و بعد از آن هم مبادرت به نوشتن زندگی نامه خود کرد.


«سوز روتولو» خود یکی از معروف ترین نقاشان و طراحان ساکن نیویورک به شمار می رفت که آثارش درگالری های مختلف این شهر به نمایش درآمده است.

Bob Dylan باب دیلن چهره موسيقي پاپ را براي هميشه تغييرداد

پل فرايدلندر، ترجمه: نيما ملک محمدی

باب ديلن خواننده فولک نوزده ساله و سرگردان، در يکي از روزهاي سرد دسامبر 1960، قدم به خيابان هاي گرينويچ ويلج نيويورک گذاشت. او که تازه از مينه سوتا رسيده بود، به زيارت و عيادت بت خود و اسطوره موسيقي فولک، وودي گاتري مي رفت. اين مينه سوتايي نامرتب و موفرفري، در عرض کمتر از چند سال موسيقي فولک، و سپس جهان موسيقي راک اندرول را زير و رو خواهد کرد. اما فعلاً، او هم تنها يکي ديگر از همان جوانک هايي است که براي ديدن وودي گاتري آمده اند.

سنت ترانه هاي فولک موضوعي وودي گاتري، پيت سيگر و گروه ويورز نسل جديد خوانندگان فولک را، از جمله باب ديلن را که در اوايل دهه شصت به سوي گرينويچ ويلج کشيده شده بود، تحت تأثير خود قرار مي داد؛ خوانندگان بلوز چون ديو ون رونک با برخي اعضاي گروه گاتري مانند سيسکو هيوستن و جک اليوت قاطي شده بودند؛ سنت گراياني چون جوان بائز؛ خوانندگاني چون تام پکستون و فيل اوکس و باب گيبسون و گروه هايي مثل Peter, Paul, and Mary؛ و نيز گروه هاي پيرو سنت بلوگراس چون Greenbriar Boys. در آن روز سرد زمستاني که باب ديلن به جستجوي وودي به نيويورک آمد و همان جا ماندگار شد، چهره موسيقي پاپ امريکا براي هميشه تغيير کرد.

باب جذب زندگي محافل فولک بازان ويلج شد و وودي را در بيمارستان ملاقات کرد. او همچنين به خانه گاتري رفت و آمد پيدا کرد و به مهماني هايي هفتگي دعوت شد که در آپارتماني در نزديکي بيمارستان برگزار مي شد. در نهايت باب عزم خود را جزم کرد و ترانه Tribute to Woody را در ستايش گاتري خواند، ترانه اي که استاد را آن چنان تحت تأثير قرار داد که گفت؛ «اين پسر صداي خيلي خوبه دارد. شايد با نوشته هاش به جايي نرسد، اما بي شک خواندن را خوب بلد است.» اجراهاي ديلن در آن زمان به هيچ وجه اجراهاي شسته و رفته اي نبود. اما او کمبود تجربه خود را با شور و شوق، اعتمادبه نفسي که به غرور و نخوت پهلو مي زد و انرژي عصبي شگفت انگيزي جبران مي کرد که به مخاطبان او هم سرايت مي کرد. اسکار برند، خواننده مشهور موسيقي فولک، مي گويد؛ «در آن زمان فکر مي کردم ديلن خواننده افتضاحي است. او نسخه اي بي رنگ ورو بود از وودي. ... از اين نظر هم شبيه وودي بود که نوشته هايش بگير و نگير داشت. اما وقتي خوب مي نوشت، يک نابغه مي شد.»

.................................... آهنگ های دیلان در آهنگ سرا: click here


اغلب اظهارنظرها درباره شخصيت ديلن نيز به همين گونه ضد و نقيض است. او گاه چنان آسيب پذير به نظر مي رسيد که خوانندگان و حاميان موسيقي فولک مواظبت از او را وظيفه خود مي دانستند. ديلن با ظاهري نامرتب و رقت انگيز به ويلج رسيد و گفته مي شود که تا چندين سال همان يک دست کلاه و کاپشن را مي پوشيده است (اين لباس ها را مي توان روي جلد نخستين آلبوم ديلن نيز ديد).

موفقيت براي خوانندگان مختلف در اشکال متفاوت از راه مي رسيد. براي ديلن موفقيت با چاپ يادداشتي تحسين آميز از سوي رابرت شلتون، يادداشت نويس نيويورک تايمز، درباره اجرايش در گرد فولک سيتي در سال 1961 آغاز شد. همان روزي که يادداشت شلتون چاپ شد، جان هاموند ـ نابغه استعداديابي کلمبيا رکوردز و همان کسي که با بسي اسميت، بيلي هاليدي، مايلز ديويس، آرتا فرانکلين و بعدها بروس اسپرينگستين براي ضبط نخستين آلبوم شان قرارداد امضا کرد ـ با ديلن قراردادي براي ضبط يک آلبوم امضا کرد. هاموند چند ماه پيش ديلن را در جريان يک کنسرت ديده بود و از او به عنوان يک موزيسين شورشي خوشش آمده بود. هاموند مي خواست به اين ترتيب روح اعتراض را ضبط کند، چرا که ديلن تجسم اين روح بود. نخستين آلبوم باب ديلن که همين نام را هم بر خود داشت، نشانه هايي از درخشش آينده ديلن را در خود داشت. ديلن به همراه گيتار و سازدهني اش در اين آلبوم در ميان نغمه هاي سنتي فولک و بلوز جولان مي دهد و تنها دو ترانه اريژينال ارائه مي کند. صدا، عبارت پردازي و سبک نواختن سازدهني ديلن در اين آلبوم از سوي عده اي متفاوت و از سوي عده اي ديگر افتضاح خوانده شد. اما در غياب موسيقي راکً داراي وجهه هنري، بر اهميت تجاري موسيقي فولک روز به روز افزوده مي شد. ديلن به سرعت مي آموخت و فاصله خود را با ديگر اعضاي جماعت فولک باز بيشتر مي کرد.

در اوايل دهه 1960 گرينويچ ويلج Greenwich Village همچنان کانون فرهنگ سنت شکن و هيپي وار نيويورک بود ـ موسيقي فولک و جاز دوگونه موسيقي پرطرفدار بودند و هنر و ادبيات دغدغه معمول آدم ها بود. ديلن در چنين فضايي نفس مي کشيد؛ رمبو و شاعران نسل بيت، طيف وسيعي از نوآوري هاي اجرايي و موسيقيايي توسط ديگر هنرمندان فولک و دگرگوني شديد فرهنگي و سياسي در شرف تکوين دهه شصت. ديلن در همين زمان عاشق سوزي روتولو شد، نقاش و مجسمه سازي نوپا و با استعداد که فعاليت هايش در جنبش هاي حقوق مدني و صلح طلب دين را در معرض تجربيات سياسي و ادبي تازه اي قرار مي داد. همچنين هنگامي که عکس سوزي روتولو بازو به بازوي ديلن روي جلد آلبوم البوم بعدي ديلن، Freewheelin/Bob Dylan منتشر شد، او به معشوق آرماني کل جماعت فولک باز تبديل شد. انتشار آلبوم Freewheelin/ Bob Dylan در ماه مه 1963 باب ديلن شاعر/پيامبر را به جهان معرفي کرد. عصر سياسي جديدي در ترانه هايي چون Masters of War و Hard Rain, Gonna Fall بازتاب يافته بود. خاطرات گرم ترانه Girl From The North Country با نخستين خطابه سرزنش آميزش در مورد خطاهاي واقعي و خيالي معشوق هاي از دست رفته Don't Think Twice, All Right به هم مي آميخت. بي ميلي سوزي به اين که هميشه و همه جا بازو به بازوي ديلن باشد و گريز آتي او از رابطه شان، هدفي آسان را براي طعنه هاي تلخ و شيرين ديلن دل آزرده فراهم مي کرد. نخستين ترانه اين آلبوم،Blowing in the Wind جواهري تراش نخورده است که نبوغ و توانايي هاي بالقوه ديلن در زمينه نگارش اشعار ترانه هايش را نشان مي دهد. ديلن ابزارهاي شاعرانه اي چون تلميح و نمادپردازي و استعاره و مجاز را در چارچوب انتزاعي سوالاتي در باب جنگ و صلح، عدالت و بي عدالتي به کار مي گيرد. پاسخ اين سوالات «با باد مي وزند.» آيا منظور ديلن اين است که اين پاسخ ها عيني و مشخص هستند و چون باد ما را احاطه کرده اند؟ يا اين که آنها چون باد نامشخص و فاقد تجسم فيزيکي هستند؟ قابليت ديلن براي مواجهه با مسائلي که داراي پيامدهاي شخصي و سياسي بودند در يک چارچوب هنري خلاقانه و انتزاعي، يکي از مهم ترين چيزهايي بود که او به موسيقي فولک، و بعدها موسيقي راک اضافه کرد.

طي اين دوره ترانه Blowing in the Wind به ترانه محبوب گردهمايي ها و راهپيمايي هاي جنبش حقوق مدني تبديل شد و ديلن در سراسر آمريکا مشهور شد. همچنين ملکه موسيقي فولک سنتي، يعني جوآن بائز هم کمک بسياري به ديلن در ابتداي مسير حرفه اي او کرد. بائز که مسحور اجراهاي ديلن و تابناکي و بي زماني ترانه هاي او شده بود، ديلن را با خود به سفر برد و او را در معرض ديد مخاطبان دانشگاهي خود قرار داد. ديلن در کنسرت هاي بائز ظاهر مي شد، آن دو با يکديگر مي خواندند و در نهايت عاشق و معشوق يکديگر شدند. در فستيوال نيوپورت به سال 1963، ملکه وليعهد جديد موسيقي فولک را به مخاطبان نخبه موسيقي فولک معرفي کرد. ديلن که خلاقيت هنري و فعاليت هاي سياسي گرينويچ ويلج نيويورک را به گونه اي بي واسطه تجربه کرده بود، بينش خود از حقيقت را در تار و پود آلبوم بعدي اش، يعني The Times They Are a-Changing تنيد. مفهوم ناگزيري تغييرات که ديلن در اين آلبوم از آن سخن مي گفت، براي هواداران روزافزونش بسيار روشنگر بود و باعث شد تا اين حاميان دوآتشه ديلن را به مثابه يک پيامبر ستايش کنند. جامعه آمريکاي سال 1963 از نظر ديلن، چنان که در اين آلبوم تاريخي بازنمايي شده است، مملو از آدم هايي بود که عليه موج بي عدالتي مبارزه مي کردند. بسياري از ترانه هاي اين آلبوم نيز از رويدادها و داستان هاي واقعي الهام گرفته بودند. ديلن در اين آلبوم به سياستمداران، روزنامه نگاران و منتقدان توصيه مي کند به جاي مقاومت بر سر راه جنبش حقوق مدني، خود نيز به آن بپيوندند. ديلن همچنين از پدر و مادرها مي خواهد که دست از سرزنش فرزندان شان بردارند و اگر به آنها کمک نمي کنند، لااقل جلوي شان را هم نگيرند.

اين بيان شاعرانه از تغييراتي قريب الوقوع سخت به مذاق هواداران جنبش حقوق مدني خوش آمد. جوانان امريکا نيز سخنگوي تازه اي براي نسل خويش پيدا کردند. به اين ترتيب بود که ديلن بيست و دو ساله خود را در نقش يک پيامبر و پيشگو خواند، نقشي که به هيچ وجه در آن احساس راحتي نمي کرد. به اين ترتيب، درست همان زماني که مردم کم کم ديلن پيشگو را کشف مي کردند و فعاليت هاي سياسي جامعه آمريکا را دستخوش جوش و خروش کرده بود، ديلن يکي از همان تغيير مسيرهاي هنري مشهور خويش را آغاز کرد. ديلن که کار خود را با بازخواني ترانه هاي فولک و بلوز آغاز کرده بود، سپس به ترانه هاي موضوعي روي آورده بود. حالا که او در جريان سفري به جنوب برخي از خطرات فعاليت سياسي را تجربه کرده بود، باب توجه خود را از چشم انداز سياسي - اجتماعي جامعه منحرف مي کرد. ترس يکي از انگيزه هاي ديلن بود. او که از مرگ ناگهاني پرزيدنت کندي و احتمال دست داشتن راست هاي افراطي در اين ترور شوکه شده بود، مي ترسيد هدف بعدي ترور ايدئولوگ هاي ليبرال باشد. فراتر از اين پارانويا، ديلن همچنين به چشم اندازهاي تازه اي واکنش نشان مي داد که موادمخدر و محرک به روي او باز کرده بود. مصرف اين مواد به ديلن کمک کرد تا جهت گيري شخصي تر و لاهوتي تري اتخاذ کند.

در ماه مارس 1965 شرکت کلمبيا آلبوم Bringing It All Back Home را منتشر کرد. شگفتي خريداران اين آلبوم را هنگامي که براي نخستين بار آن را در گرامافون قرار مي دادند و ترانه Subterranean Homesick Blues، نخستين ترانه آلبوم، از بلندگوها پخش مي شد، به سختي مي توان متصور شد. گروه موسيقي راک اندرول ديلن، با يک انرژي موسيقايي جديد، او را در اين ترانه همراهي مي کردند و طنين گيتار الکتريکي روي متن مشهور اين ترانه که به تکنيک جريان سيال ذهن سروده شده و مخاطب را از اصحاب قدرت بر حذر مي دارد، شنيده مي شد. بسياري از طرفداران ديلن که دلباخته ديلنً خواننده فولک بودند و او را به مثابه يک پيامبر اجتماعي و سياسي مي ديدند، از ترانه هاي راک اين آلبوم متحير و گاه خشمگين مي شدند. براي اغلب حاميان موسيقي فولک سنتي و اعتراضي، راک اندرول هنوز بيش از حد ساده انگارانه، نوجوان محور و درگير درونمايه هاي عاشقانه بود.

هر چند ديلن در آلبوم Bringing It All Back Home معضلات اجتماعي را به حال خود رها مي کند، اما طغيان شخصي خود را ادامه مي دهد. ترانه هايي چونMaggie's Farm و Outlaw Blues به خوبي نشانگر اين امر هستند. اين شورشي در عين حال يک سرگردان هم بود و سفر Mr. Tambourine Man که روي دوم آلبوم با آن آغاز مي شود، يکي از مشهورترين ترانه هاي ديلن است. به هر حال جنجال بر سر تغيير مسير هنري ديلن تا ماه ها ادامه داشت.

آلبوم Highway 61 Revisited در سال 1965 و به عنوان آلبوم دوم در تريلوژي فولک ـ راک ديلن عرضه شد. اين آلبوم با ترانه Like a Rolling Stone آغاز مي شد، ترانه اي که در نظرخواهي مجله تيوميوزيکال اکسپرس به عنوان بهترين ترانه راک اند رول تمام دوران انتخاب شد و بعدها نيز به محبوب ترين ترانه ديلن تبديل شد. مانند اغلب آثار ماندگار ديلن، از متن ترانه Like a Rolling Stone نيز مي توان تفسيرهاي متعددي ارائه داد. اين ترانه را مي توان به مثابه آخرين سرزنش هاي عشقي از دست رفته تعبير کرد. همچنين مي توان اين ترانه را همدردي ديلن با جواناني دانست که خانه هاشان را ترک کرده اند و به جست وجوي زندگي بهتري رفته اند. ديلن مي پرسد؛ How does it feel, to be on your own?

حتي خود ترجيع بند How does it feel نيز به متن ترانه که از نظر عاطفي به شدت کنترل شده است، ابعادي احساسي مي بخشد. در بقيه ترانه هاي اين آلبوم نيز که از نظر بسياري از منتقدان بهترين آلبوم ديلن محسوب مي شود، درونمايه خشم و شورش ادامه پيدا مي کند. از نظر موسيقايي اين آلبوم حاوي هاردترين موسيقي راک اندرول در ميان کارهاي ديلن تا آن زمان است و از نظر متن اشعار نيز در اين آلبوم ديلن ما را در ترانه Ballad of a Thin Man به تيپ «آقاي جونز» معرفي مي کند. ديلن که احساسات نسل هاي جوان تر و فعال تر جامعه را بازتاب مي دهد، از اين نماينده نظم موجود و اخلاقيات جامعه مي پرسد Because something is happening here/ But YOu Don't Know What It Is/ Do you Mr. Jones ?

آخرین آلبوم دیلن Tell Tale Signs در سال 2008 منتشر شد click here



ديلن در اين زمان ديگر وارد جهان موسيقي پاپ شده بود. هر چند ديلن از نظر موفقيت تجاري به پاي گروه هاي راک اندرول انگليسي چون بيتلز نمي رسيد، اما حتي از طرف برخي از اين گروه ها نيز به عنوان مردي که ترانه هايش حاوي جادو و حکمت است شناخته مي شد. چنين ادراکي از ترانه هاي ديلن موجب بروز مشکلات فراواني در جلسات مطبوعاتي و مصاحبه هاي ديلن با خبرنگاران مي شد. در کنفرانس هاي مطبوعاتي هميشه به ناچار سوال هايي درباره معناي ترانه هاي ديلن مطرح مي شد و ديلن هم هميشه در جواب مي گفت؛ «اين ترانه ها براي شما چه معنايي دارند؟ من چه مي دانم، من فقط آن ها را نوشته ام.» به اين ترتيب چهره متناقض نماي مردي شکل گرفت که بنا بر اعتقاد عمومي «حقيقت» را مي دانست، اما وقتي از او درباره معناي اين حقيقت سوال مي کردند چون دهاتي زمخت و خشني رفتار مي کرد. در ماه مه سال 1966 شرکت کلمبيا آلبوم Blonde on Blonde را به بازار فرستاد که متشکل از دو صفحه بود و از روي جلد آن ديلن با چهره اي محو و موهايي آشفته و نگاهي گنگ به مخاطب زل مي زد. (در نظرسنجي سال 1977 از منتقدان، اين آلبوم به عنوان دومين آلبوم موسيقي راک تمامي دوران انتخاب شد). نخستين ترانه اين آلبوم، Rainy Day Women £12 ? 35 انگار که در يک مهماني ضبط شده باشد، مملو از سروصدا و هياهو است. ترجيع بند اين ترانه نيز، يعني Everybody must get stoned کار چنداني در جهت زدودن هاله مواد مخدر از گرد چهره باب ديلن انجام نداد و موجب ممنوعيت پخش آن از شبکه هاي راديويي آمريکا و اروپا شد. اشعار ديگر ترانه هاي اين آلبوم نيز حول انواع مختلف روابط عاشقانه و ارائه تصويرهاي متفاوت از زنان شکل گرفته است؛ چنان که از تصويري منفي و طعنه آميز از زن در ترانه هاي Just Like a Woman به تصوير درخشان عشق جديد ديلن، يعني سارا، در ترانه Sad-Eyed Lady of the Lowlands مي رسيم. در تابستان همين سال ديلن براي استراحت به خانه ييلاقي خود در ووداستاک رفت و در 29 ژوئيه با موتور ترايامف خود تصادف سختي کرد. ميزان آسيب ديدگي ديلن در اين تصادف هيچ گاه دقيقاً مشخص نشد، اما به هر ترتيب ديلن به مدت نزديک به دو سال، يعني تا ژانويه 1968 که زمان عرضه آلبوم بعدي اش بود، خانه نشين شد و در محافل عمومي ظاهر نشد.

ديلن تا فوريه 1969 دو آلبوم ديگر نيز ضبط کرد که اولي John Wesley Harding و دومي Nashville Skyline نام داشت. آلبوم اول عمدتاً از ترانه هايي ساده و کوتاه تشکيل شده است و گاه استعاره هاي انجيلي و کتاب مقدس نيز در آن به چشم مي خورند. آلبوم دوم نيز که با همکاري افرادي چون چارلز دنيلز، نورمن بليک و جاني کش ضبط شد، حال و هواي ترانه هاي کانتري جاني کش را داشت و بي درنگ به موفقيت تجاري دست يافت. مشهورترين ترانه اين آلبوم Lay Lady Lay است که تا رده هفتم جدول پرفروش ها بالا آمد. صداي ديلن در اين آلبوم تا حد زيادي نرم تر از پيش است (به خاطر ترک سيگار) و لحن او نيز حال و هوايي شوخ و شنگ دارد. هر چند اين آلبوم هواداران جديدي نيز براي ديلن به ارمغان آورد، اما اشعار رمانتيک و ساده ترانه ها موجب شد تا منتقدان دستاويز خوبي براي حمله به ديلن داشته باشند و او را پاانداز «اکثريت خاموش» نيکسون بخوانند.همچنين از نظر بسياري از هواداران ضدجنگ ديلن نيز او زمان خوبي را براي تغيير مسير و طبع آزمايي در موسيقي کانتري انتخاب نکرده بود. در حالي که ترانه هاي راک و فولک ديلن هر دو به نوعي داراي بار سياسي و دلالت هاي اجتماعي بودند، موسيقي کانتري ذاتاً محافظه کار و فاقد آگاهي اجتماعي بود. اين چنين بود که بسياري از هواداران ديلن نام پيامبرشان را از لوح دل خط زدند و او را چون يهودا خيانتکار خواندند.

***

به اين ترتيب دهه طلايي 60 به انتها مي رسد و دوران اوج ديلن نيز همراه با دوران اوج ادبيات و سينما و موسيقي به انتها مي رسد. منتقد مجله رولينگ استون درباره نخستين آلبوم ديلن در دهه هفتاد، يعني آلبوم Self Portrait مي نويسد؛ «اين آشغال ديگه چيه؟» و به اين ترتيب نام ديلن نيز از رديف خوانندگاني که هر آلبوم شان داراي ارزش موسيقايي و حقيقت شعري است، خط مي خورد. اما به هر روي ديلن با آميزش سنت ترانه هاي فولک و اعتراضي با اشعار انتزاعي، تاثير بسزايي در شکل گيري فرم و محتواي موسيقي راک و فولک دهه 1960 و پس از آن بر جاي گذارد. ديلن طي سال هاي بعد نيز تا حد زيادي به فرم مطلوب خود برمي گردد و به ويژه اجراهاي زنده افسانه اي و بي نظيري را از خود به جاي مي گذارد. طي اين دوره به ويژه اجراهاي زنده او با لئون راسل، جورج هريسون و رينگو استار و همچنين کنسرت هايي که به همراه جوان بائز، جک اليوت و راجر مک گوئين اجرا کرد، به يادماندني هستند.

اسطوره ديلن هنوز هم ادامه دارد.

ا اين مقاله ترجمه قسمت هايي از فصل مربوط به باب ديلن در کتاب «تاريخ اجتماعي راک اندرول» با اين مشخصات است؛

Rock and Roll: A Social History, Paul Friedlander, Westview Press, 1996


برگزیدگان «گرمی 2011» معرفی شدند

هنرنمایی «باب دیلن» در پنجاه و سومین مراسم اهدای جوایز «گرمی»

مراسم اختتامیه پنجاه و سومین دوره جشنواره موسیقی «گرمی» با هنرنمایی «باب دیلن» در بزرگداشت موسیقی برگزار و برگزیدگان آن معرفی شدند.

به گزارش  پایگاه اطلاع رسانی موسیقی؛ باب دیلن، برنده ده دوره جایزه گرمی و دریافت کننده جایزه «آکادمی ضبط» در پنجاه و سومین مراسم اهدای جوایز گرمی همراه با «مامفورد و سانز» و «برادران اوت» در مراسم ویژه ای برای بزرگداشت موسیقی، هنرنمایی کردند.

 

بنا بر گزارش سایت ورلد میوزیک سنترال  مراسم سالانه جایزه گرمی به طور زنده در سیزدهم فوریه در مرکز «استپلز» (STAPLES) برگزار و از شبکه تلویزیونی سی.بی.اس (CBS) پخش شد.


بر این اساس، نامزدهای بهترین آلبوم موسیقی سنتی جهان معرفی شدند که عبارت بودند از «گیتو مانکز»(Gyuto Monks) از تبت، «بسکو کویات»(Bassekou Kouyate) و «نگونی با»(Ngoni Ba) از مالی،‌ گروه کر «سوتو گاسپل» (Soweto Gospel)، «علی فارکا تور»(Ali Farka Toure) و « تومانی دیابات» (Toumani Diabate) از مالی و «وایو» (Vayo).


همچنین، نامزدهای انتخاب شده برای بهترین موسیقی معاصر جهان نیز «بلا فلک»(Bela Fleck) نوازنده بانجو از امریکا، «ببل گیلبرتو» (Bebel Gilberto) خواننده برزیلی، «انجلیک کیجو» (Angelique Kidjo) ستاره پاپ افریقایی، «سرگیو مندس» (Sergio Mendes) از برزیل و «چندریکا کریشنمورتی تندن» (Chandrika Krishnamurthy Tandon) معرفی شدند.


برگزیدگان «گرمی 2011»


به گزارش سایت گرمی؛ این دوره از جشنواره در 109 شاخه برگزار شده بود که در هر شاخه پنج نامزد برای دریافت جایزه معرفی شده بودند که در نهایت 109 گروه و موزیسین جوایز گرمی را به خانه بردند.


بر این اساس، جایزه بهترین آلبوم «نیو ایج» به گروه «میهو» با آلبوم «سفری به کوهستان»، جایزه بهترین آلبوم موسیقی جز معاصر به آلبوم گروه «استنلی کلارک» با عنوان خود گروه یعنی «استنلی کلارک بند» تعلق گرفت.


همچنین، جایزه بهترین آلبوم موسیقی سنتی جهان به آلبوم «علی و تومانی» کاری از "علی فارکا" توره و تومانی دیباته؛ هنرمندان اهل ماداگاسکار قاره افریقا اهدا شد.


بر پایه این گزارش، جایزه بهترین آلبوم موسیقی معاصر جهان نیز به آلبوم «طرد گردن قلب تو» اثری از بلا فلک؛ نوازنده بانجو از امریکا تعلق گرفت.


جوایز گرمی (در اصل به معنای جایزه گرامافون) توسط آکادمی رکوردینگ (انجمن آمریکایی صنعت ضبط موسیقی)، به دستاوردهای برجسته در تولید موسیقی تعلق می‌گیرد که در پشت پرده توسط شرکت‌ های بزرگ تولید و تهیه آلات موسیقی و استودیوهای بزرگ حمایت مالی می ‌شود.


جوایز گرمی که به رسم یادبود به برندگان اهدا می ‌شود، تندیس طلایی دست‌ ساز یک گرامافون است که توسط بیلینگز آرت‌ ورکز ساخته شده ‌است. این جایزه یکی از چهار جایزه سالانهٔ موسیقی (جایزه موسیقی بیلبورد، جایزه موسیقی آمریکایی و جشنواره اهدای تالار افتخاری راک اند رول) در آمریکاست. اگرچه گرمی معمولاً در ماه فوریه برگزار می‌ شود، اما آنرا جایزه اسکار در موسیقی می‌ دانند.


یادآور می شود، جشنواره موسیقی گرمی هر ساله در ماه فوریه برگزار می شود.


منبع: روزنامه شرق

منبع"دینا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا